اقتصادسیاسیِ افول دامداری در ایران

چکیده

بنیاد توسعه اقتصادی هر سرزمینی بر پایه رشد و ترقی فعالیتهای مولد آن است. دامداری از جمله فعالیت- هایی است که در بعد مکانی و فضایی دارای آثار مهم و بیبدیلی است. ارتباط تنگاتنگ دامداری با معیشت جمعیت، امنیت غذایی و سالمت جامعه بر اهمیت آن می‌افزاید. علیرغم نقش اقتصادی برجسته دامداری شواهد حاکی از این است که در کشور طی سالهای اخیر رکود رو بهتزایدی در این بخش تولیدی حاکم شده است. از این رو تالش گردیده تا به تبیین علل تکانههای رکود دامداری در ایران به تأسی از اقتصاد سیاسی حاکم بر فضا پرداخته شود. بنا به بررسیهای صورت گرفته هفت عامل شامل “رویکرد نئولیبرالیستی حاکم بر فضا”، “رویکرد سیاستهای کالن توسعه”، “واردات دام”، “سهم دامداری در نظام توزیع ثروت”، “قاچاق دام”، “رانتیریسم و برتری فعالیتهای نامولد در رقابت با تولید” و “تغییرات نرخ تورم” تبیین کنندهی نظام تحوالت است. در نهایت، از آنجا که دامدارای همچون سایر بخشهای مولد اقتصادی دارای تولید ثروت آنی و فراوان نیست (علیرغم اینکه دارای بُرد اشتغالزایی است)؛ از سوی دیگر، سرمایهداری حاکم در کشور به دنبال حداکثر سودیابی با حداقل ریسک بوده که توجیهکنندهی انتفاع سرمایهگذاریهای کالن و هلدینگهای داخلی و خارجی است؛ بدینسان فعالیتهای دامداری در مسیر افول و رکود قرار گرفته است

 

در دنیای کنونی، توسعه خواهی و دستیابی به آن منوط به توفیقات بیشماری است. با تأملی در اندیشه‌ها و تجارب مکتوب ممتازین در عرصه توسعه و پیشرفت ، میتوان نیک دریافت که در بعد اقتصادی، نقطهی آغازین و مرکز ثقل رخدادهای پیشران توسعه، امر خطیر “تولید” است؛ به گونهای که میتوان اذعان داشت »هرگاه توسعهای رخ میدهد، محور و مبنای آن تولید است تجربه بسیاری از کشورها نظیر استرالیا و کانادا مؤید این واقعیت است که بخش مولد کشاورزی با زیرگروههای آن میتواند نقطه شروع توسعه اقتصادی در نظر گرفته شود. عالوه بر این، کشورهای توسعه یافته با در دست گرفتن سهم عمدهای از تولید و تجارت محصوالت کشاورزی در سطح جهان توانستهاند عالوه بر دستیابی به ارز قابل توجه در هر سال، از نظر اقتصادی و سیاسی نیز بر سایر جوامع تسلط یابند. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دیگر که بخش عمدهای از جمعیت فعال آنها در بخش کشاورزی است، سالیانه مبالغ هنگفتی بابت واردات این محصوالت اختصاص مییابد. با توجه به اینکه نرخ رشد جمعیت در اکثر کشورها نیز روبه تزاید بوده و تأمین غذای جمعیت یک مسئله جدی قلمداد می- شود، تولید محصوالت کشاورزی یک بحث بنیادین در لوای توسعه است )منصوری و خلفی، بدین‌سان، تولید محصوالت غذایی باید در آینده، توسعه قابل مالحظهای یابد و برای دستیابی به یک پیشرفت قابل توجه، ضروری است که تولید محصوالت غذایی از هم اکنون بیش از 4 درصد رشد ساالنه داشته باشد. منبع اصلی این رشد ساالنه، افزایش بازدهی در مقیاس سطح و زمان است که الزمه این افزایش، بهره گیری از عمل و تکنولوژیهای نوین و انجام تحقیقات با توجه به محدودیت منابع در هر کشور است دام برای اولین بار حدود 10 هزار سال پیش اهلی شد و تولید آن همواره نقش مهمی در توسعه تمدن بشری داشته است  که جزو بنیانهای معیشت روستاییان نیز به شمار میرود و در کنار سایر فعالیتهای اقتصادی نظیر زراعت، باغداری، طیورداری و صنایع دستی، نقش مهمی در حیات اقتصادی روستاییان دارد. تولید دام یک فعالیت حیاتی برای حفظ امنیت غذایی و استمرار حاکمیت بشر در سرتاسر جهان است. بنا به برآوردهای فائو (2018)، دامداری 40 درصد ارزش تولیدات کشاورزی جهان را در برمیگیرد و تأمین کنندهی معیشت و امنیت غذایی حدود 1/3 میلیارد نفر از جمعیت کرهی زمین است و 17 درصد از مصرف جهانی کالری و 33 درصد از پروتئین جهانی را تأمین میکند از این رو، در بسیاری از کشورها بخش دامداری و دامپروری در حال رشد سریع است به گونهای که انتظار میرود تقاضای جهانی برای محصوالت دامی تا سال 2050 حدود دو برابر شود همچنین پیشبینی میشود که تولید فرآوردههای دامی نظیر شیر از 664 میلیون تن (درسال 2006) به 1077 میلیون تن تا سال 2050 و گوشت از 258 میلیون تن به 455 میلیون تن افزایش یابد( 2012 Bruinsma and Alexandratos) در بیان علل این رشد میتوان گفت رشد جمعیت، شهرنشینی،

تغییر الگوی مصرف، تحوالت مربوط به دانش و فنآوری و از همه مهمتر افزایش درآمد در کشورهای در حال توسعه و بهبود سطح زندگی جهانی، نیاز به تولیدات این بخش را روز به روز افزایش میدهد باتوجه به جایگاه دام و دامداری در دنیا، از موضوع مهمی همچون “انقالب دامپروری” سخن گفته میشود از سوی دیگر به اعتقاد برخی از نظریهپردازان توسعه موفقیت اقتصادی مناطق، عمدتاً مبتنی بر کشاورزی، دامداری و صنایع فرآوری مواد غذایی است بر این اساس در بسیاری از کشورهای جهان به ویژه کشورهای توسعه یافته، برای پایداری و استمرار دامداری برنامههای حمایتی متنوع و سرمایهگذاریهای بسیاری انجام میشود تا بدین- وسیله ریسک اقتصادی دامداری کاهش یابد و توسعه فعالیتهای مولد دامداری محقق شود در ایران دامداری حدود 11 درصد تولید ناخالص کشور، 43/8 درصد ارزش افزوده بخش کشاورزی و 18 درصد از صادرات بخش کشاورزی مربوط به این بخش )دامداری و دامپروری( است. همچنین حدود 2 میلیون و 880 هزار نفر بهرهبردار به طور مستقیم و غیرمستقیم در فعالیتهای زیربخش امور دام مشغول به کار هستند؛ به عبارتی، حدود 70 درصد از جمعیت شاغل در روستاهای کشور، 90 درصد از جمعیت عشایری و 10 درصد از جمعیت شهرنشین کشور در پرورش دام فعالیت دارند ) آزادیعبدولی و همکاران جامعه دامپروری ایران در قالب میلیونها واحد دامداری در اقصی نقاط کشور پراکنده است و غالباً به صورت سنتی و در چارچوب اقتصاد معیشتی خانوارهای روستایی، فعالیت میکند. این امر نشان میدهد که دامپروری علیرغم داشتن سهم بسزا در اقتصاد کشاورزی و به طبع آن در اقتصاد غیرنفتی، به علت فعالیت سنتی خود نتوانسته آنچنان که شایسته است، نقش خود را ایفا کند در حقیقت، اقتصاد بسیاری از روستاهای ایران برپایهی کشاورزی بنا نهاده شده و با واکاوی آن میتوان دریافت که موانع بسیاری برسر راه توسعه اقتصادی این سکونتگاهها وجود دارد دامداری به عنوان یکی از بخشهای مهم و اثرگذار در اقتصاد روستایی و عشایری که با معیشت خانوارهای بسیاری پیوند ناگسستنی دارد، با چالشهای اساسی دستبهگریبان است. از برجستهترین مسائل حوزه دامداری در ایران که شواهد آن را به محض مواجه شدن با دامداران میتوان دریافت، رو به رکود بودن این بخش تولیدی و سرمایهای کشور است. با توجه به نقش و اهمیت موضوع دامداری به عنوان یک فعالیت مولد، در این مقاله تالش شده است تا به تبیین علل نابسامانی و تکانههای رکود دامداری (سنتی و صنعتی) در فضای اقتصاد سیاسی حاکم پرداخته شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *